وصیت نامه شهید مصطفی احمدی روشن

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی انت کما احب واجعلنی کما تحب

الهی هب لی کمال انقطاع الیک

سلام و درود خداوند بر ارواح پاک محمد و آل محمد و درود و سلام ما و خدا به مولا و آقای عالم حضرت بقیه‌الله(عج)؛ شهادت می‌دهم که خداوند یگانه است و محمد خاتم رسولان و برترین بنده خداست و علی مرتضی برادر و وصی او بود و فرزندان معصوم مولا، امامان پس از او هستند و تا قیامت امامت در خاندان پاک محمد قرار دارد و لاغیر “و رضیت بذلک". درب شهادت بسته شد.

خداوندا دو چیز را لااقل از اختیار انسان خارج کردی و آن اولی مرگ و دومی تولد است که انسان به اندازه ذره‌ای در آن دخالت ندارد. ابتدا خدا را شاکرم که به من نعمت وجود را عطا کرد و پس بر آن شاکرم که در موجودات از جمله موجوداتی هستم که حرکت می‌کنند. در میان این موجودات مرا انسان خلق کردی و در میان انسان‌ها مرا عاقل خلق کردی و در میان عاقل‌ها مرا یکتاپرست خلق کردی، در میان یکتاپرستان مرا مسلمان آفریدی و در میان مسلمانان شیعه و در میان شیعیان شیعه‌ی اثنی عشری آفریدی، و ای کاش در میان این شیعه‌ها مرا از ذریه‌ی زهرا خلق می‌کردی و در میان آن‌ها از جمله کسانی بودم که مادر و پدرم هر دو سید می‌بودند. خداوندا باز هم بگویم به من چه دادی؟ چرا؟! مگر من با آن بچه مسیحی و بچه یهودی و آن کافر چه فرقی داشتم…، خدایا چه دادی که شکرش را به‌جا آوردم؟

و شاید «علی جان»!
به یمن والدینی خوب و عشاق/ مرا عبد و غلامت آفریدند

خدایا!
بهشت را بهشته‌ام/ بهشت من علی بود

خدایا! اگر روزی آمد که محبت علی را از من گرفتی جان من در بدنم نباشد. خدایا حال می‌دانم که علی چرا چیزی را جز دل چاه برای درد دل انتخاب نکرد. خیلی چیزها را نمی‌توان به هیچ‌کس گفت؛‌ خدایا جان آن امام زمان را سالم بدار که او امید شیعه است. در طول 1400 سال شیعه را کشتند به خاطر مولایشان به خاطر یک کلام “عشق چهارده تن” چرا؟!

ا

وصیت نامه شهید محسن آقاخانی

(محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم ……)

الحمدالله رب العالمین و الصوه و السلام علی سیدنا سید الانبیاء و المرسلین محمد صلی ا… علیه و آله سیدنا موسی الدهر و امام العصر حجه ابن الحسن العسگری روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء و علی نائبه روح ا… الموسوی الخمینی روحی و نفسی فداء.

با عرض سلام به محضر حضرت معشوق کسی که عمرم و جانم را فدای او کردم ولی باز هم از عهده شکرش بر نیامدم و با سلام و درود خدمت سبب خلقت حضرت حجت ابن الحسن العسگری صلواه ا… علیه کسی که یک عمر برای دیدن رخ او اشک ریختم و با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی قلب من و جان من و با سلام خدمت خانواده شهداء، وصیت نامه ای را که ملاحظه می کنید مقداری از حرفهای دل من است که امیدوارم پس از شهادت این بنده عاصی و مضطر خدای، راهنما و چراغ ضعیفی برای رسیدن به معبود و رسیدن به دوست باشد.

آیه ای را که در صدر وصیتنامه نوشتم، آیه ای است که هنگامیکه در سنگر نشسته بودم و میخواستم وصیتنامه بنویسیم قرآن را به قصد اینکه چه آیه ای را اول بنویسم باز کردم و آن آیه که تمام نشان دهنده خط و مشی یک عبد است و نشان دهنده اینکه چه رابطه ای بین عبد و مولا برقرار است که مولا وعده میدهد عبدش را و نشان دهنده حالات یک بنده است که امیدوارم هر کسی که در مجلس ختم من صحبت میکند این آیه را بشکافد و پیرامون آن بحث بفرماید. بنده ای که از جان و مال خود گذشته و محو و فناء در عشق حضرت حق شده.

کسانیکه به جبهه نیامده اند نمیتوانند این را درک کنند که جبهه چه مسلخ عشقی است و چه مکان مقدسی است کسانی که به این جنگ و انقلاب نعوذ با ا… بد گفته اند اگر مدتی با اخلاص به این محل بیایند می یابند که این انقلاب با این جوانها چه کرده است.
صحبتی با جوانان عزیز دارم که مبادا روزی به خود آئیم و ببینیم این جنگ تمام شده و ما سهمی در آن نداشته ایم و برای یک بار هم در این جبهه ها حضور پیدا نکرده ایم. طلاب محترم باید بدانند که رزمندگان به وجود آنان نیازمندند که جبهه ها با وجود آنان مستحکم میشود و مردم پشت جبهه بدانند که رزمندگان با کمکهای آنان میتوانند استقامت کنند و خدا را شاهد می گیرم که اگر کسی از روی بغض و عناد با این پیر جماران و به این انقلاب اگر مخالفت کند از او راضی نیستم و در محضر حضرت امام حسین علیه السلام شکایت او را خواهم کرد و همه مردم را توصیه می کنم دست از دامن ائمه بر ندارند که ما بدون ائمه هیچیم و کاری از ما بر نمی آید آنهائی که علی علیه السلام ندارند چه دارند؟

آنهائی که حسین ندارند چه دارند؟ هیچ ندارند اگر میخواهید پیروز شوید علوی باشید اگر میخواهید رستگار شوید حسینی باشید و اگر میخواهید همه چیز باشید شیعه باشید.

گر نظر لطف به ذره ای بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند

پدرم سلام علیک

سلام می کنم بر صبر شما که همیشه در اوقاتی که یک کسی از عزیزانت به سفر می روند و با شما مشورت می کنند شما با استقامت تمام مانع نمی شوید و با دست خودتان او را راهی می کنید و سلام به آن بوسه هائی که هنگام خداحافظی به زیر گلوی من کردید امیدوارم که اگر دراین مدت 18 سال خطائی یا ناراحتی از من دیدید حلالم کنید و ببخشید.

مادرم سلام علیکم

سلام آخر مرا بپذیر مادرم من هر چه دارم از حسینی بودن شما دارم از مجلسهای روضه خوانی شما دارم چون که من هر چه در خودم مینگرم عامل توسلات و عشق و محبتی که به ائمه اطهار دارم جز مجلسهای شما که در محرمها برقرار می کردی و من در پله های خانه ای که در جوادیه داشتیم می نشستم و گریه می کردم و آن گریه ها بود که در حال حاضر من را عاشق این خاندان کرده است مادرم شما دِینی به گردن من داری که اگر تمام عالم را به پای شما بریزم و یا چشمانم را زیر پای شما بنهم تا از روی آن راه بروی کاری نکرده ام و ذره ای از زحمات و مشکلات شما را که برای من کشیده اید جبران نکرده ام و از اینها گذشته تا ابد هم نمیتوانم مقداری از مزد محبتی که مادر به فرزند خود دارد را ادا کنم امیدوارم که همیشه دست از دامن ائمه اطهار بر ندارید و یکی از دهه های فاطمیه را بر روضه خوانی بیفزائید.

خواهرانم توصیه میکنم به شما که درس زندگی از صدیقه اطهر حضرت فاطمه زهرا سلام ا… بگیرید که چگونه از حریم امامت و ولایت محافظت کرد و چگونه جان خود را در این راه فدا نمود و امیدوارم همیشه کنیز آن حضرت باشید و در بارگاه آن با نوی اطهار خدمت نمائید.

برادرانم امیدوارم همیشه در زندگی مورد تأیید حضرت حق باشید و مرا به بزرگواری خودتان ببخشید.

در آخر صحبتهایم با شما مادر و پدرم از اینکه شما مشوق من برای شروع کردن و ادامه دروس طلبگی و شاگرد امام صادق (ع) شدن بودید تشکر می کنم و از شما می خواهم که به قاسم مثل من محبت کنید و او جای خالی مرا بین شما پر کند و من هم شهادت میدهم که اگر خداوند مرا به شهیدی قبول کند منهم شما را در محضر حضرت خودش و رسول اکرم و امیرالمؤمنین شفاعت نمایم و دامن آن بزرگواران را تا شفاعت کردن شما رها نکنم.

هر ماه برای من نماز قضا بخوانید و کلیه کتب و اموال که متعلق به من می باشد طبق ارث شرعی متعلق به پدر و مادرم می باشد.

اگر جنازه من بدست شما رسید اول داخل عمامه خودم کفنم نمائید،

دوم در تشییع جنازه من بر زیر تابوتم 14 سیّد باشند.

سوم در محل آریاشهر و جوادیه تشییع نمایید،

چهارم در مسجد فردانش جوادیه جنازه را بر روی زمین گذاشته و جنازه مرا با گریه ها و عزاداری امام حسین (ع) بشوئید و سپس در هنگام دفن مقداری تربت امام حسین (ع) همراه من بگذارید و در زمان دفن بر سر مزارم اذان بگویید.

از کلیه دوستان و آشنایانم حلالیت می طلبم و از خداوند طلب آمرزش می نمایم و امیدوارم در لحظه آخر سرم را بر روی پای حضرت صاحب و امام حسین علیه السلام مشاهده نمایم و با آنان و با معشوقانم به بارگاه حضرت حق بروم.

والسلام منطقه جنگی فاو

وصیت نامه شهید امیر حاج امینی

وصیت نامه شهید امیر حاج امینی

سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او.

بعد از مدت ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می دهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیده ام و آن در این جمله خلاصه می شود: خدایا! عاشقم کن

از این که بنده بد و گنه کار خدایم، سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می افتم، آرزوی مرگ می کنم؛ ولی باز چاره ام نمی شود. به راستی که (ان الانسان لفی خسر) هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم؛ جز این که دلم را به دو چیز خوش کرده ام.

یکی این که با این همه گناه، دوباره مرا به سرزمین پاک و اخلاص و صفا و محبت باز گرداند؛ پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می گذارد؛ هر چند که چشم دلم کور است و نمی بینم و احساسش نمی کنم؛ اگر چنین نبود، پس چرا مرا به این جا آورد؟

دوم این که قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدی هایم، بسیار دلسوزم. لحظه ای حاضر به تحمل هر گونه رنجی می شوم؛ بله به این دو چیز دلم را خوش کرده ام.

پس ای پروردگار من! اگر دوستم داری که مرا به این جا آورده ای، پس مرا به آرزویم که… برسان و یا به این خاطر که نمی توانم باعث رنجش کسی شوم، پس بیا و مرا مرنجان و خشنودم کن و مرا با خودت… .

دنیا برای ضعیف نفسان، یک گرداب هلاکت است. اگر لحظه ای به خودمان واگذارده شویم، وای بر ما که دیگر نابودیمان حتمی است. خوشا آن کس که به یاری او، در این گرداب هلاک گردد.

ای حسین!

ای مظلوم کربلا!

ای شفیع لبیک گویان! ندای هل من ناصرت را من نیز لبیک گفتم (به خواست او) شفاعتم کن و مگذار در این گرداب هلاکت هلاک گردم و ای خدا… .

بسیار بد و ضعیفم و در مقابل گناه، یارای مقاومت ندارم؛ زیرا هنوز نشناختمت و حتی در راه شناختت نیز زحمت نکشیده ام؛ زیرا ضعیف و پایبند به این دنیایم و نمی توانم از خوشی ها و آسایش های محض و پوشالی این دنیا دل بکنم و در راه شناختت سختی کشم؛ سختی ای که پر از شیرینی و لذت است؛ ولی افسوس که این سختی و حلاوت نصیبم نمی گردد.

خالقا! تو را به خودت قسم، تو را به پیامبران و امامان زجر کشیده و معصومت قسم، بسیار عاشقم کن.

اگر چنین کنی که از دریای رحمت و کرامتت چیزی کاسته نمی شود و زیانی به تو نمی رسد.

همه آرزویم این است که ببینم از تو رویی

چه زیان تو را که من هم، برسم به آرزویی

اگر چنین کنی، دیگر هیچ نخواهم؛ چون همه چیز دارم. می دانم اگر چنین کنی، از این بند، رهایی یافته و دیگر به سویت پر… .

خدایا! دل شکسته و مهربانم را مرنجان.

تو خود گفتی که به دل شکستگان نزدیکم؛ من نیز دل شکسته دارم.

ای کسانی که این نوشته را یا بهتر بگویم این سوز دلم و این درد دل نمی دانم چه بگویم این تجربه تلخ و یا این وصیت نامه یا این پیام و یا در اصل این خواهش و تقاضای عاجزانه را می خوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او به بالاترین درجات دست یابند؛ البته در این امر شکی نیست؛ ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنه کار خدا به آرزویش رسیده است.

یا رب زِ کرم، بر من درویش نگر

هر چند نیَم لایق بخشایش تو

بر حال من خسته دل ریش نگر

حال که به عینه دیدید، شما را به خدا قسم، عاجزانه التماس و استدعا می کنم بیایید و به خاکش بیفتید؛ زار زار گریه کنید و امیدوار به بخشایش و کرمش باشید و با او آشتی کنید؛ زیرا بیش از حد مهربان و بخشنده است. فقط کافی است یک بار از ته دل صدایش کنید؛ دیگر مال خودتان نیستید و مال او می شوید؛ دیگر هر چه می کند، او می کند و هر کجا می برد، او می برد؛ ولی در این راه، آماده و حاضر به تقبل هر گونه سختی و رنج، همانند مظلوم کربلا حسین و پیامدار او زینب باشید؛ هر چند که سختی و رنج های ما در مقایسه با آنها نمی تواند قطره ای در مقابل دریا باشد. بله، خداگونه شدن، مشقات و مصائب دارد….

وصیت نامه شهیدحسین علم الهدی

متن وصيتنامه شهيد علم الهدي به خواهرش

خواهر عزيز، صديقه

پس از اهداء سلام و درود، رسيدن به فلاح را برايتان آرزو مي‌كنم
چون در آغاز قدم گذاشتن در سال جديد از شما دور بودم و نتوانستم خود را به اين راضي كنم كه سال نو را آغاز كنيم و در اين لحظات حساس از عمر با شما سخن نگويم ناچار براي اولين بار قلم بدست گرفتم و با شما حرف مي‌زنم
ساعتي پيش داشتم مطالعه مي‌كردم به يك جمله رسيدم. در مورد اين جمله زيبا فكر كردم و مناسب ديدم كه نتيجه اين ساعات فكر را كه در آستانه شروع سال جديد بود برايتان بنويسم .
شاندل Shandel متفكر بزرگ اروپاي قرن بيستم در مورد چگونگي زندگي انسان در قرن بيستم مي‌گويد :
«انسان اين عصر زندگي را وقف تهيه وسايل زندگي مي‌كند »
ما زندگي را در رنج مي‌گذرانيم تا راحتي و آرامش ايجاد كنيم، تمامي عمر مي‌رويم به اين اميد كه لحظاتي بنشينيم، تمام عمر زحمت مي‌كشيم تا استراحت كنيم و البته عمر مي‌گذرد و راحتي و آسايش و نشستن و آرامش را لمس نمي‌كنيم و نمي‌يابيم. زيرا مرتباً از طريق اجتماع به ما نيازهاي جديد تلقين مي‌شود .
نيازهاي كاذب و مصنوعي كه دائماً در آدم بوجود مي‌آورند بوسيله تبليغات است تلويزيون را روشن مي‌كنيد و بعد از دو ساعت خاموش مي‌كنيد به خودتان نگاه مي‌كنيد، مي‌بينيد هفت هشت احتياج خريد تازه بوجود آمده كه قبلاً لازم نداشتيد، قبلاً مثلاً با خاكستر ديگ را مي‌شستيد امروز حتماً بايد پودر… بخريد .
بوردا مي‌خريد زن روز مي‌خريد نگاه مي‌كنيد در فكر تهيه لباسها و مدل‌هاي آن مي‌افتيد استعمار فرهنگي و فرهنگ زدايي از طريق تقليد تشبه رقابت مصرف‌هاي مصنوعي و سمبليك و جلب توجه است و اينجاست كه به سخن عميق محمد(ص) كه من يتشبه يقوم فهو منه كه از كلمه شبيه استفاده شده (پي مي‌بريم) اگر زندگيمان مثل اروپايي‌ها شد اگر وضع لباسهامان مثل مدلهاي ارائه داده شده زن روز و بوردا و خانم… شد خود نيز از نظر خصوصيات انساني و درك و انتخاب راه به سوي او شدن ميل كرده‌ايم .
يكنواختي و قالبي شدن انسانها در جوامع گوناگون و مخصوصاً در ملت‌ ما كه مرتباً بوسيله برنامه‌هاي فرهنگي‌مان در سطح وسيعي از طرف مسئولان امر پياده مي‌شود همه در قالبهاي ماشينيسم بخاطر بالابردن مصرف جهاني مخصوصاً جهان سوم كه دنياي صنعتي به ما تحميل مي‌كند. غارت اصالتها، منابع معنوي و از بين رفتن خصوصيات زندگي شرقي و يا اسلامي كه عبارت از مصرف هرچه كمتر و توليد هرچه بيشتر بوسيله عوامل آموزشي دگرگون مي‌شود. چرا كه اروپاي صنعتي مي‌بايست براي توليدات اضافي خود مصرف كننده پيدا كند و چه كند كه بتواند كالاي مصرفي بدهد و مواد توليدي بگيرد و منت بگذارد و خود را هم بالاترو متمدن قلمداد كند و اگر هم سواري خواست خر خوبي تربيت كرده باشد و….
ابتدا با استعمار فرهنگي كار خود را آغاز مي‌كند و سپس از يك خصيصه پاك و اصيل خدايي كه برسم امانت به انسان داده شده استفاده مي‌كند و آن تنوع كه شكل تكامل است .
ما مي‌بينيم (همراه با درد) كه تمام فلسفه‌ها و مذهب‌ها و ايده‌آلها و عشق‌ها و خواسته‌ها و… خلاصه شده در اين : اصالت مال زندگي مادي است بنابراين وقتي زندگي مادي اصالت دارد هدف رفاه است پس براي چه بايد كار كرد؟ براي ساختن وسايل آسايش زندگي
داستان شازده كوچولو را خوانده‌ايد؟
آيا قرباني شدن آسايش زندگي براي چه؟ براي تكامل؟ براي تعالي؟ براي رفتن به حقيقت؟
براي رسيدن به ايده‌آلهاي مقدس انساني؟ براي تقرب و نزديكي به بهترين دوست و يار، او (الله)؟ نه براي بدست آوردن وسايل آسايش زندگي. زيستن براي مصرف، مصرف براي زيستن
يك دور، باطل دور حماقت كار. استراحت. خوردن. خوابيدن همين و بس!!! بهتر است كمي فكر كنيم ملاك ما براي شناختن افراد چيست، مثال مي‌زنم، آيا وقتي مثلاً به خواستگاري مي‌رويد چه مي‌پرسيد، مي‌پرسيد كه آيا شما آدم باهوشي هستيد؟ با شهامت هستيد؟ چه مقدار وقار و اصالت داريد؟
چه مقدار قرآن را درك كرده‌ايد؟ چه مقدار در تاريخ و اعتقاد و جامعه شناسي و انسان شناسي و تفسير و فهم سخنان ائمه مطالعه داريد؟ معلوماتتان چقدر است و… هرگز !
درست همانگونه مي‌انديشيم و همانگونه انتخاب مي‌كنيم كه فرهنگ مادي بورژوازي غرب به ما تحميل كرده و معيار ارزشهامان بسته‌بندي شده از غرب مي‌آيد، اما خود نمي‌دانيم و نمي‌فهميم و خيال مي‌كنيم كه انديشه و فكرمان اسلامي است در صورتيكه انديشه‌اي كه قرآن به ما مي‌خواهد بدهد درست عكس آن است و با آن در تضاد كامل است .
و اصلاً انديشه تربيتي قرآن براي از بين بردن چنين ارزشها و معيارها و طرز تفكرها و برداشتها و چنين شناختي است نسبت به زندگي حيات وسايل مادي نيازها خواستها ايده‌آلها و …
و ما تمام تلاشمان و ناراحتي‌هامان و رنج‌ها و حتي نوع احساسهامان در اينست كه بهتر زندگي كنيم بجاي انديشيدن به اينكه چگونه بايد زندگي كنيم و چرا؟ زندگي يعني چه؟ تلاش براي چه؟ اصلاً چرا زندگي مي‌كنيم؟ و به اينها توجه نداريم، چرا كه نتوانستيم خود را از لجن فرهنگ بورژوازي نجات دهيم، از لجن مصرف بدون توليد، از لجن زندگي خلاصه شده در ماديات، و تمام نيروهاي خلاق و نبوغهاي سرشار را در وسيله خلاصه كردن، درست مثل كسي كه پله گذاشته تا خود را به پشت بام برساند اما همينكه پا روي پلكان اول گذاشت آنقدر راجع به خود پله فكر كند سوراخ سمبه‌هاي آن، رنگ آن و… كه لحظه‌اي خواهد رسيد و گريبان مرگ او را فرا گرفت و هنوز در فكر اينست كه پله چوبي را تبديل به فلزي يا فلزي را تبديل به كائوچو يا طلا و يا… كند و در نتيجه عمر تمام مي‌شود و خود را به پشت بام نرسانده .
خواهش مي‌كنم اين جمله را با دقت بخوان و فكر كن تا عظمت آن را درك كني الناس نيام اذا ماتوا انتبهوا (مردم خوابند وقتي كه مردند متنبه مي‌شوند، بيدار مي‌شوند) كه حدس مي‌زنم اين جمله زيبا از فاطمه بزرگ آن الگوي نمونه شاهد اسوه در همه زمانها براي همه نسلها و همه دختران و مادران تاريخ آن چهره زنده كه جز از وقايع مرگ او از تاريخ زندگيش چيزي نمي‌دانيم و او كه بايد در لحظه‌هاي زندگي در تصميم‌ها در انتخاب در جلو چشمانمان باشد تا بياموزيم كه چگونه زندگي كنيم و چگونه بميريم .
نتايجي كه من از اين جمله گرفته‌ام به شما ارائه مي‌دهم چه بسا كه شما فكر كنيد به نتايج عميق تري دست يابيد .
مردم خوابند
۱ . خواب معمولاً در شب است و از خصوصيات شب تاريكي و سياهي و ظلمات است .
۲ . كسي كه خواب است از وقايعي كه در اطرافش اتفاق مي‌افتد بي خبر است .
۳ . كسي كه خواب است از خود نيز بي خبر است .
۴ . اگر دشمني داشته باشد به سادگي مي‌تواند او را از بين ببرد يا در دام بيندازد .
۵ . هنگامي كه خورشيد كه مظهر نور است و روشنايي، طلوع كرد انسان از خواب بيدار مي‌شود .
۶ . كلمه ناس بكار رفته به معناي توده مردم .
۷ . چه كسي متنبه مي‌شود، بيزار مي‌شود، پشيمان مي‌شود، بعد از آنكه بيدار شد؟ كسي كه مي‌فهمد استعدادها و نيروهاي بسيار در وجود داشته سرمايه‌هاي عظيمي خدا به او عطا كرده و آنها را راكد در عالم خواب و ناآگاهي قرار داده همانند آب راكدي كه مي‌گندد و بوي بد مي‌دهد .
و در ثاني كار از كار گذشته و مرگ فرا رسيده و راه بازگشتي نيست .
هدف او (الله) از آفرينش انسان تكامل بسوي اوست و سرمايه‌هاي مادي را در اختيار انسان گذارده تا در خدمت آن هدف بكار بريم، اما… چگونه بدست خود استعدادها و نبوغهايمان را دفن مي‌كنيم و در گورستان فراموشي رها مي‌كنيم و به قول قرآن زندگي‌مان كافرانه مي‌شود .
زيّن للذين كفروا الحيوه الدنيا و يسخرون من الذين آمنوا والذين اتقوا فوقهم يوم القيامه .
كسانيكه كفر ورزيدند و حيات دنيا براي آنان زينت داده شده، ايمان آورندگان را مسخره مي‌كنند. ولي كسانيكه تقوي پيشه كردند روز قيامت و حيات اخروي برايشان بسيار برتر و مهمتر است .
در آيه۱۴ سوره آل عمران مراجعه كنيد و دريابيد كه در اين آيه نقش زن در تعيين جهت فكري و مسير زندگي مرد و اجتماع چگونه مطرح شد .
الدنيا مزرعه الاخره
يونس )هرچه كه نداشتيم از خدا مي‌خواهيم و هنگاميكه خدا آن را به ما داد او را فراموش مي‌كنيم پس جزو مسرفين هستيم ).
زيرا آنچه را از نعمتها كه خدا به ما داده تا در راه رسيدن به او بكار بريم و اگر بكار نگرفتيم مسرفيم. كذلك زين للمسرفين ما كانوا يعملون. ان الله لايحب القوم المسرفين .
اعراف) اين آيه بسيار عميق و زيبا و رسا است ).
خطاب به بني اسرائيل (همان قومي كه پيامبر ما را به آنها تشبيه مي‌كند) متاع و زينت دنيا را حرام نكرديم بر مردم بلكه اينها وسيله‌ايست براي مردم با ايمان و اينها فقط در دنياست و البته و البته در آخرت بهتر از اينها را به مردم با ايمان خواهيم داد .
به سوره كهف آيه ۷- سوره اعراف آيه ۳۱- سوره حديد۲۰ - سوره كهف ۲۸ سوره قصص ۷۸ و۷۹. سوره احزاب ۲۸. سوره توبه ۳۸. سوره نساء ۷۷ . سوره آل عمران ۱۸۵. سوره نحل ۱۱۷. سوره يونس ۲۳و۷۰ سوره رعد ۲۷ قصص ۶۰و۶۱ . سوره غافر۳۹. سوره شوري ۳۶. سوره زخرف ۳۵. مراجعه كنيد با دقت به سخن خدا گوش كنيد تا چگونگي زندگي و راه و هدف و نوع نيازها و خواسته‌هايمان را از فرهنگ و ايدئولوژي قرآن بگيريم و به جهانيان ثابت كنيم كه قرآن براي همه زمانهاست و عمل كردن آن براي همه نسلها
اشخاص

شهید حسین علم الهدی

وصیت نامه شهید سید مجتبی علمدار

بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت میدهم و پسندیده ام خدا را به پروردگاری و اسلام را برای دینداری و محمد ( ص ) را به پیغمبری و علی ( ع ) را به امامت و حسن ( ع ) و حسین ( ع ) علی ( ع ) و محمد ( ص )وجعفر ( ع ) و موسی ( ع ) و محمد ( ع ) و علی ( ع ) و حسن ( ع ) و قائم آل محمد مهدی موعود ( عج ) را امام و پیشوایان بر حق و رهبران اسلام بعد از پیغمبر ( ص ) از دشمنانش بیزارم و دوستانشان را دوست دارم .

اولین وصیت من به شما راجع به نماز است چیزی را که فردای قیامت به آن رسیدگی می کنند نماز است پس سعی کنید در حد توانتان نمازهایتان را سر وقت بخوانید و قبل از شروع نماز از خداوند منان توفیق حضور قلب و خضوع در نماز طلب کنید.
به همه شما وصیت می کنم همه شمائیکه این صفحه را می خوانید قرآن را بیشتر بخوانید بیشتر بشناسید بیشتر عشق بورزید بیشتر معرفت به قرآن داشته باشید بیشتر دردهایتان را با قرآن درمان کنید سعی کنید قرآن انیس و مونستان باشد نه زینت دکورها و طاقچه های منزلتان بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید.
به دوستان و برادران عزیزم وصیت می کنم کاری نکنند که صدای قربت فرزند فاطمه (س) ( مقام معظم رهبری ) را که همان ناله غریبانه فاطمه (س) خواهد بود به گوش برسد همان طوری که زمان امام خمینی ( ره ) گوش به فرمان بودید و در صحنه های انقلاب حاضر و آماده ایثار از جان و مال و زندگی جهت هر چه بارورتر شدن درخت تنومند اسلام ناب که 1400 سال پیش بدست توانای خاتم پیغمبران محمد بن عبدالله ( ص ) کاشته شده و با خون فاطمه زهرا( س ) بین درب و دیوار و عرق خون آلود پیشانی حیدر ، جگر پاره امام حسن ( ع ) در میان تشت ، بدن پاره پاره و رگ بریده حلقوم ابی عبدالله ( ع ) و خونهای جاری شده از ابدان شهدای کربلا و کربلای ایران آبیاری شد باشند نگذارید که آن واقعه تکرار شود! حتما می پرسید کدام واقعه ؟ همان واقعه ای که بی بی فاطمه زهرا ( س ) نیمه دل شب دست به دعا بردارد که اللهم عجل وفاتی همان واقعه ای که علی ( ع ) از تنهایی با چاه درد دل کند همان واقعه ای که امام حسن مجتبی ( ع ) را سنگ بزنند و آنقدر مظلوم و غریبش کنند که بعد از مرگش جنازه اش را تیرباران کنند ، همان واقعه ای که امام حسین ( ع ) فریاد بزند ( هل من ناصر ینصرنی ) فقط پیکرهای بی سر شهدا تکان بخورد همان واقعه ای که امام صادق ( ع ) بفرمایند : به تعداد انگشتان یک دست یار و یاور واقعی ندارم همان واقعه ای که… و نهایتا همان واقعه ای که امام خمینی ( ره ) بگویند : من جام زهر نوشیده ام و ناله غریبانه ( اللهم عجل وفاتی ) او فاطمه ( س ) را به گریه آورد.
شیعه ها مسلمونا ، حزب اللهی ها ، بسیجی ها و … نگذارید تاریخ مظلومیت شیعه تکرار شود.
بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری که همان ولی فقیه می باشد ، باشند چون دشمنان اسلام کمر همت بستند و ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید متحد و یکدل باشید تا کمر دشمنان بشکند و ولایت باقی بماند.
وصیت می کنم مرا در گلزار شهدای ساری دفن کنید و تنها امید من که همان دستمال سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده را بر روی صورتم بگذارند و قبل از آنکه مرا در قبر بگذارند مداحی داخل قبرم برود و مصیبت جد غریبم فاطمه زهرا ( س ) و جد غریبم حسین ( ع ) را بخواند .

به شب اول قبرم نکنم وحشت و ترس
چون در آن لحظه حسین است که مهمان من است

و از مستمعین گرامی می خواهم که اشک چشمشان را داخل قبر من بریزند تا در ظلمت قبر نوری شود و این را باور کنید که از اعماق قلبم می گویم: من از ظلمت قبر و فشار قبر خیلی می ترسم شما را به حق پنج تن آل عبا تا می توانید برایم دعا کنید و نماز شب اول قبر را برای من بخوانید و زمانی که زیر تابوت مرا گرفتید بسوی آرامگاه می برید تا می توانید مهدی (عج) و فاطمه (س) را صدا بزنید …

کِی واهمه دارد ز مکافات قیامت آنکس که بود در صف محشر به پناهت

الحقير سيد مجتبی علمدار

 
مداحی های محرم