موضوع: "وصیت نامه شهید روح الله قربانی"

وصیت نامه شهید روح الله قربانی

بسمه تعالی

بسم الله الرحمن الرحیم

اشهد ان لا اله الا الله و محمد رسول الله و علی ولی الله و الائمه المعصومین من ولده حجج الله، ان …. انهم و الحجة علیهم

و ان الدین الاسلام حق و الکتاب الحق والمیزان حق لا ریب فیه

همسر عزیزم ؛ پدرم ؛ خواهرم , برادرم ؛ دوستان خوبم؛ اگر شهید شدم یک کلام وصیت اینکه حاج آقا مجتبی به نقل از حضرت علی علیه السلام می گفتند که منتهی رضای الهی تقوی است.

شهادت خوب است و تقوی بهتر، رب تقوا می‌خواهد، تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می کند و فکر نکنم [این تقوا] مال یک روز باشد یا شاید یک روزه هم دارد ولی حاج آقا می گفت پی ساختمان و فندانسیون آهن است.

چیزی که نمی دانید عمل نکنید، ادای کسی را در نیارید . بدون علم درست وارد کاری نشوید مخصوصا دین؛ اول واجبات بعدا مستحبات مؤکد مثل کمک به پدر و مادر و مردم و دستگیری دور و بری ها، نه حج و کربلا و … صد بار بدون این کارها.

هیئت و زیارت با توجه به نیاز با توجه به دِین به سید الشهدا عشق است و فقط قال الله: افضل الاعمال بر به والدین و اولادها .

مادر از تو متشکرم وقتی تحملم کردی، وقتی با اسم ارباب شیرم دادی، وقتی دعا کردی شهید شم.وقتی بابام عراق و سوریه و اردوگاه و جنگ و کمیته و بوسنی، پاکستان و افغانستان، جنوب غرب و شرق بود و تو مارو بزرگ کردی تنها و سخت. ان شالله همیشه پیرو بی بی باشی ایشاالله با شهادتم شفاعتت کنم . دوست دارم وقتی که بهم شیر می دادی وقتی که بهم نماز یاد می دادی وقتی می فرستادیم هیئت پا برهنه ؛ وقتی می فرستادیم ایستگاه صلواتی وقتی که باهام درسهام را مرور می کردی ازم می پرسیدی که هیچ مادری نمی کرد یا هیچ مادری تنهایی نمی کرد یا هیچ کدوم روزی 50 بار نمی کرد . به زینب گفتم مثل تو غضروف نخوره و استخوان میک بزنه و گوشتارو دهن ما بذاره باشه که ایشاالله دو روز سایه اش بیشتر بالای سر ما باشد .

سر خاک مادرم بروید علی و فایزه و شما دوتا مخصوص. حالم نداشتید بروید حاجت بگیرید آروم شوید من را کنار مادرم دفن کنید که هرچی دارم از مادر و پدرم است بابا را هم همون جا بگذارید خواهرم را هم همینطور تا همه دور هم باشیم ان شاالله امام زمان عج الله هممون را با هم قبول کند .

خوبی مامان سختی تورو زحمت های بابا و… زینب منم پیش من خاک کنید عشقم که سخت ترین موقع ها به دادم رسید, آرومم کرد, قبولم کرد, دوستم داشت همه چیز من

دوست دارم یادم باشه که چند روز بیشتر زنده نیستم و چند باری بیشتر پیش نمیاد که کسی از من چیزی بخواد و منم بتونم کمکش کنم و بعد من با کمال میل به آخرت این کار را بکنم باشه که خدا هم خوشش بیاد من اونی نیستم که بگم برای خدا کاری می کنم . بیشتر برای خوف و عقاب ؛ ولی نمی دونم پدر و مادرم چکار کردن خدا چی می خواست . حضرت زهرا سلام الله چی دوست داشته که امام علی علیه السلام و بچه هایش و رسول الله اینجوری تو دلم هستن شاید خیلیشم به خاطر چیزهایی که تو زندگی ازشون گرفتم ( همه وصیت نامه هاشون را خوش خط می نویسم ولی من خوش خط نبودم که بخواهم خط خوش نشان بدهم ) دوست داشتم از همون اول لاتی تا کرده بودم و اون چند روز آقاجونی هم نداشتم.