وصیت عشاق
تفکر بر وصیت نامه شهدا
تفکر بر وصیت نامه شهدا
سه شنبه 97/01/21
سپاس خدای را که نعمتها فراوان بر ما ارزانی داشت و فراوان شکر که در عصر خمینی (ره) حیاتمان قرار داد، همه پدران و مادران ما در آرزوی این دوران بودند و ندیدند اما ما دیدیم.
دوران احیای اسلام عزیز و عزتمندی ملتهای مسلمان، مقاومت مجاهدان سپاه اسلام، عصر تحول و شکوه و عظمت در جهان اسلام، عصر بیداری ملتها، عصر زوال طاغوتها، عصر فروپاشی قدرتهای استکباری و عصر برگشتن به خویشتن.
خدا را هزاران شکر به خاطر نعمتهایش، نعمت زندگی در هشت سال دفاع مقدس، زندگی با مجاهدینی که محبوب خدا بودند و میهمان خدا شدهاند.
زندگی در کنار ملتی که خوش درخشیدند و در مقابل همه توطئهها و فشارهای سنگین دشمنان تسلیم نشدند و مدل شدند، نمونه شدند در بین ملتها که سرآمد همه آنها پدران، مادران، همسران و فرزندان شهیدان گرانقدر ما هستند.
چه افتخاری بالاتر از آنکه آزادگان ما و جانبازان ما و خانواده مقاومشان صبر را شرمنده کردند و 10 سال در اردوگاههای حزب بعث صفحه زرین بر تاریخ این ملت نگاشتند. جانبازان ما با تحمل دردهای فراوان حجت را بر ما تمام کردند که باید مقاومت را ادامه داد.
خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت برخورداری از ولایت، ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع).
مگر میتوان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت ولایت فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛ نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامهدهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنهها و کمینها عبور میدهد اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم.
بنده حقیر، حسین همدانی، شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف میکنم که وظایف خودم را به خوبی انجام ندادم و بعضی موقعها این نفس سرکش سراغ من میآمد و مرا گول میزد، وسوسه میشدم، نق میزدم، در درونم اعتراض ایجاد میشد اما خدا مرا کمک میکرد، متوجه میشدم، پشیمان میشدم، توبه میکردم و از خدا طلب عفو و بخشش میکردم و مرا میپذیرفت و این اواخر هم خیلی دلم هوای رفتن کرده بود.
خدا کند که در موقع جان دادن راضی باشد خدای مهربان و خودم به رحمت او امیدوار هستم نه به عملکرد خودم.
از همه دوستان و آشنایان حلالیت میطلبم، از امام و مولایم حضرت آیتاللهالعظمی سید علی خامنهای (مدظلهالعالی) که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی و کوتاهی مرا انشاءالله به لطف و بزرگواری خودشان ببخشند.
از خانواده شهیدان، جانبازان و آزادگان همیشه شرمنده بودم که نمیتوانستم خدمتگذار خوبی باشم؛ مرا حلال کنند.
تشکر دارم از همسر عزیزم که همسنگر و همراه خوبی بودند، خداوند انشاءالله این عمل شما را ذخیره آخرت قرار دهد و اما سفارش میکنم مثل گذشته بدهکار به انقلاب و نظام باشی نه طلبکار. قانع باش در مقابل کمبودها یا کممهریها صبر داشته باش و مراقب باش فضا سازان تو را ناسپاس نکنند، عشق به ولایت فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد.
فرزندانم را سفارش میکنم و تأکید بر حفظ ارزشهای اسلام عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی که با حفظ ارزشهایش میتوانند تأثیرگذار و مدل و الگو باشند، حجاب برتر بر شما واجب است رضایت پدر پیر شما با حفظ ارزشهاست. سعادتمندی و عاقبت به خیری شما را از خدای مهربان خواستارم.
برای خواهرانم و برادرم و فرزندان عزیزشان آرزوی سعادتمندی دارم، بسیار دوستان خوبی داشتم که یکایک آنها و زندگی با آنها همیشه در ذهن و خاطراتم ماندگار است و به این دوستی مفتخر هستم.
از همه آشنایان و دوستان میخواهم در صورت امکان یک روز برایم نماز و روزه به جای آورند؛ اگر انشاءالله در آن عالم دیگر باز هم در کنار شما عزیزان باشم، جبران کنم!
هیچگونه بدهی ندارم و به کسی هم بدهکار نیستم، اما اگر کسی طلبکار بود بدهی را بدهید شاید یادم رفته باشد، به امید رحمت خدایم، خداحافظی با شما و طلب مغفرت بنده گنهکار حسین همدانی.
ا
سه شنبه 97/01/21
خدايا به من قلبي ده كه خود در آن جاي گيري و چشمي ده تا راهم را از كوره راهها دريابم. خدايا گناهكارم طلب آمرزش گناهانم را از تو مي خواهم زيرا كوله باري دارم پر از گناه است و هرچه احساس مي كنم مي فهمم كه گناهانم بيش از كارهاي ثوابم هست، خداوندا طلب عفو مي كنم زيرا تو توبه پذيري و بخشنده و رحيم و رحماني…
نزديك است از خوشحالي پرواز كنم چرا كه به جايي نشسته ام كه سينه آمريكا و دست پروردگار آن و سر دسته منافقين و كافران و صدام يزيد كافر را نشانه مي روم، خدايا بهترين لذت هاي آخرتي و دنيايي را به من عطا كن و آن بهترين لذتي را كه مي دهي بر عبادت كردن قرار بده،
ما تمام جوانان ايران بايد جواناني جنگجو باشيم تا هيچ ابر قدرتي نتواند نگاه بدي به اسلام بياندازند.
اي پدر و مادر گرامي انشاالله در جهان آخرت با رويي سفيد با علي (ع) و حسين (ع) و فاطمه و زينب كبري روبرو خواهيد شد و با سربلندي و افتخار و عذر موجه از اينكه فرزندت نداي حسين زمان (هل من ناصراً ينصرني) را لبيك گفت. فرزندي كه خون دل خورده اي و به اين رشادت رسانده اي و آرزوها داشتي ولكن در راه خدا فدا شد و اين افتخار توست اي مهربان مادر، شما را زياد دوست داشتم، هر چند كه از شما نافرماني زيادي كردم و در لحظه آخر خيلي از احساسات تو خوشحال شدم زيرا گفتي برو خدا به همراهت و اين موجب خوشنودي من شد.
اكنون كه اين نامه را مي نويسم به مرحله پرواز رسيده ام. خيال مي كنم سبكبار شده ام و اي برادرم كه
برادر خوبي برايت نبودم تو بايد پيام برادرت و برادران ديگر كه شهيد شده اند، به گوش ملتي محروم كه هستند، برساني و تو راه را بهتر مي داني، با عملت پيام مي دهي، با رفتار و كردارت پيام را مي رساني و با گفتار و شريعت حسين پدر و مادر را دلداري بده و راهم را براي آنها تشريح كني و هدف شهادتم، چرا و در چه راهي شهيد مي شويم.
وظيفه من و شما درحال و آينده چيست؟
و خواهرانم اينكه زينبي باشيد نه تنها به خواهرم بلكه به تمام خواهران ديني و مؤمنم زينب را به خاطر بياوريد او هم بهترين عزيزانش را دركربلا در راه خدا داد و چه قدر با استقامت در برابر دشمنان اسلام ايستاد و پيام حسين را به گوش مستضعفان رساند و شما بايد پيام شهيدانتان را به گوش مردم برسانيد
ولي اي دوستان صميمي و ارجمند از شهادت دوست كوچكتان ناراحت مباشيد و افتخار كنيد كه يكي از هم سنگرانتان به ياري اسلام شتافت زيرا درخت اسلام براي آبياري احتياج به خون دارد و شما با سربلندي بيشتر به كارهايتان ادامه دهيد و دقيق بينديشيد كه دشمن هر لحظه در كمين است شما جوانان اميدهاي آينده مملكت اسلامي هستيد و اسلام احتياج به شما دارد و اي دوستان و ياران دوران تحصيليم چيزي كه از شما مي خواهم فقط خط امام كه همان صراط مستقيم است ادامه دهنده راه شهيدان باشيد و خدا نكند كه شما دست روي دست گذاشته و در كوچه و خيابان با هدف باطل بايستيد و دل بسته به ظواهر پوچ و بي ارزش دنيوي گرديد، يا در خاك پنهان شويد. نمي دانم چه جواب خدا را خواهيد داد و هر چه بكوشيد كم است و از شما مي خواهم كه اسلام را نه تنها در يك مكان بلكه در سراسر جهان صادر نماييد.
اي مادر و اي پدر و اي خواهر و اي برادر و اي مسلمان پيام خونم را به همه برسانيد. به مردان به زنان به پيران به جوانان به بچه ها و همه و همه … چرا كه تشييع مكتب خون و شهادت است، آري فرياد مي كنم پيامم را چنين آغاز كن، شهادتم را به امام زمان و به نايبش امام خميني و تمام پدران و مادران شهيد داده بگو اي مسلمانان به خود آييد و دشمن را بشناسيد و بگوييد اگر چه گروه گروه شده اند اما يك هدف دارند و آن هم نابودي اسلام است.
مادرم به جوانان بگو شهادت افتخار جوانمردان است. تو اي جوان بكوش از اسارت دنيا برهي، به پدران بگو
فرزندان را علي گونه تربيت كنند و به مادران بگو كه شهيد پرور شوند و به خواهران بگو كه اي خواهر پاسدار عفت باش و بگو زينب گونه عمل كنيد و پيام برادران شهيدت را به گوش جهانيان برساني. چرا كه وظيفه تو سخت سنگين است و بگو به آنهايي كه خون شهيدان را به هيچ ميانگارند كه براي مطامع دنيا به ستيز بر خيزند و حمايت امامشان را فرو گذارند راهشان راه طاغوت است و جايشان دوزخ.
و در پايان حلاليت از پدر و مادر و دوستان و برادرانم مي طلبم، و در مورد جسدم، اگر به نراق رسيد بگذاريد برادران و دوستانم ببينند و چند لحظه بدون تابوت بيرون باشد تا همه ببينند و درسي باشد براي جوانان مسلمان و چگونگي شجاعت و شهامت را در يابند
جانباز و فدايي روح الله محمد رضا بخشي
1361/4/6
سه شنبه 97/01/21
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بى پايان بر تو باد مهدى جان، اى اميد بخش مستضعفين جهان، سلام و درود بر تو اى خمينى بت شكن نائب امام زمان عجل الله تعالى، درود بر شما اى امت حزب الله، درود بر شما اى خانواده هاى داغ دار هميشه خندان، اى امت حزب الله در هم بكوبيد اين منافقين از خدا بىخبر را كه پيروزى از آن شماست.
پدر و مادر عزيزم، كه تا آخرين لحظه زندگيم خوبي هاى شما را فراموش نخواهم كرد، اميدوارم كه مرا ببخشيد چون كه فرزند خوبى براى شما نبودم، اميد آن دارم كه سرباز خوبى براى امام زمان عجل الله تعالى باشم و خدمتى به مستضعفين كنم.
حال كه اين وصيت نامه را در سنگر مى نويسم نمى دانم كه به چه نحوى از دنيا مى روم ولى از درگاه ايزد متعال خواستارم كه در جبهه جنگ از دنيا بروم شايد خداوند لطفى و نظرى بر من پر گناه كند و در اين جبهه حق عليه باطل به شهادت رساند رضايم به رضاى الله.
پدر و مادر، من اگر كشته شدم برايم گريه نكنيد، برايم خرج ندهيد، پولى كه مى خواهيد خرج كنيد به حساب جنگ زدگان بريزيد. دوست دارم كه شب هاى جمعه سرى به مزارم بزنيد و از من يادى كنيد. پدر و مادر، من 61 روز روزه بدهكار هستم اگر مى توانيد خريدارى كنيد، از دوستانم بپرسيد از من چه كسى طلبكار است؟ و اگر من از كسى طلبى دارم نگيريد، از اقوام و آشنايان براى من حلاليت بطلبيد.
سفارشى كه مى كنم تا آخرين لحظه پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا اين انقلاب به انقلاب حضرت مهدى عجل الله تعالى برسد.
خدايا، خدايا تو را به جان مهدى تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار.
وصيت نامه سرباز امام زمان عجل الله تعالى
يا صاحب الزمان ادركنى
درود بر امام خمينى
رضا اسماعيلى
09/07/1361
سه شنبه 97/01/21
مَن طَلَبَنی وَجَدَنی وَ مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلی دِیتُه وَ مَن عَلی دِیتُه وَ اَنَا دِیتُه؛
هرکس من را طلب میکند مییابد مرا، و کسی که مرا یافت، میشناسد مرا، و کسی که من را دوست داشت، عاشق من میشود و کسی که عاشق من میشود، من عاشق او میشوم و کسی که من عاشق او بشوم، او را میکشم و کسی که من او را بکشم، خونبهایش بر من واجب است، پس خونبهای او من هستم.
هدف من از رفتن به جبهه این است که:
اولاً به ندای «هل من ناصر ینصرنی» لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم و آن وظیفهای را که امام عزیزمان بارها در پیامها تکرار کرده، که هرکس که قدرت دارد واجب است که به جبهه برود، و من میروم که تا به پیام امام لبیک گفته باشم. آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان، تمام ملتهای زیر سلطه آزاد شوند و صدام بداند که اگر هزاران هزار کشور به او کمک کنند او نمیتواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند. من به جبهه میروم و امید آن دارم که پدر و مادرم ناراحت نباشند، حتی اگر شهید شدم، چون من هدف خود را و راه خود را تعیین کردهام و امیدوارم که پیروز هم بشوم.
پدر و مادر مهربان من! از زحمات چندین ساله شما متشکرم.
من عاشق خدا و امام زمان گشتهام و این عشق هرگز با هیچ مانعی از قلب من بیرون نمیرود، تا اینکه به معشوق خود یعنی «الله» برسم؛ و به حق که ما میرویم که این حسین زمان و خمینی بتشکن را یاری کنیم و به حق که خداوند به کسانی که در راه او پیکار میکنند، پاداش عظیم میبخشد. من برای خدا از مادیات گذشتم و به معنویات فکر کردم، از مال و اموال و پدر و مادر و برادر و خواهر چشم پوشیدم، فقط برای هدفم یعنی الله.
دوشنبه 97/01/20
«بسم الله الرحمن الرحیم
برويد بجنگيد و زمينه را براي آينده فرزندان خود، مساعد نماييد.
سلام بر محمد (ص)؛ كه با خدمات خود، سعادت و شرافت را برای انسانيت تضمين كرد؛ و درود بر حضرت مهدی (عج) و نائب بر حقش امام خمينی و امت حزبالله و از خودگذشته. درود و سلام خدا بر شما باد كه با حضور دائم خود در صحنه، اسلام عزيز و امام را ياری كرديد.
برادران عزيز و خواهران محترم امروز اسلام با خون انسانهای پاكدل و معصوم، همچون حسين بن علی (ع) و قاسم بن الحسن (ع) و با زحمات شبانهروزی رسول اكرم (ص) باقيمانده است. بهای اين مكتب، تحمل اسارت موسی بن جعفر (ع) سمبل مقاومت و ايثار، جگر پاشيده شدهی امام رضا (ع) و ديگر شهدای اسلام بوده است. گذشتگان، با جان و همهی وجود، از اين مكتب دفاع كردند و به ما سپردند. اما امروز، دشمنان قسمخوردهی ما، فرزندان معاويه بن ابیسفيان و عمروعاصها، به طور مصمم، عزم نابودی قرآن كريم دارند و راه يزيدبن معاويه را دنبال میكنند.
امروز دشمن ما صدام نيست؛ امروز دشمن ما حزب بعث نيست؛ اينها عروسکهای كوكی استكبارند و ما دشمن واقعی خود را استكبار جهانی، به سركردگی آمريكا میدانيم. شرق و غرب، گذشته از اختلافات درونی خود، متحدانه موضعی خصمانه در برابر اسلام گرفتهاند. بدانيد كه امروز، شرافت و عزت، در سايهی جهاد و ايثار و شمشير است. بكشيد دشمنان اسلام و دين خدا را؛ تا فكر تجاوز و غارت را در سر نپرورانند.
خداوند گاهی با غضب و گاهی با رحمت خود، ما را امتحان مینمايد. امروز، وسيلهی امتحان ما جنگ و بسيج است. بر هر فرد مسلمان كه سحرگاه بر میخيزد و ندای «لااله الا الله» را سر میدهد و خواب گران را فدای شرافت و انسانيت میكند، واجب است كه در اين امتحان، شركت كرده، يا با شهادت و يا با مدفون نمودن دشمن، پیروزمندانه به درآيد.
در دريای مرگ شنا كنيد تا به ساحل پيروزی برسيد. ای به ظاهر زندگان! آگاه باشيد كه قافلهی مرگ، همچنان به مقصد نيستی در حركت است؛ شما نيز امور دنيوی را كنار گذاشته و بدان ملحق شويد. سعی كنيد اين مرگ را با چشمان باز و جسورانه انتخاب نماييد. قبل از آنكه در چنگال مخوفش گرفتار شويد، دل از دنيا بركنيد و پا در عرصهی ميدان بگذاريد و بر عليه دشمنان اسلام برزميد كه در اين نبرد، چه كشته شويد و چه بكشيد، پيروزيد.
اكنون، من به پيروی از امامحسين (ع) پای در چكمه كرده به جبهه میروم. به جبهه رفتن يعنی به معشوق خود پيوستن. اميدوارم چه با قليلخدمتی كه بدان قادرم، و چه انشاءالله با شهادتم، به وظيفهی الهی خود كه پروردگار عالم برايم منظور داشته عمل نمايم. عزيزانم! حسين زمان شدن، سخت است. حسين زمان شدن يا يزيديان زمان را نابود كردن، جز با ساييدن تن در زير تانکها و تكهتكه شدن در زير خمپارهی دشمن، امكانپذير نيست. امت قهرمان! همچون گذشته، جز برای خدا كار نكنيد؛ هدفتان فقط «الله»، كتابتان قرآن و رهبرتان خمینی باشد.
پدر! مادر! برادر! همسر! و خواهرانم! اگر من شهيد شدم، بدانيد كه كمال سعادت را يافتهام.
هيچگونه ناراحتی به خود راه ندهيد. بدانيد كه اين مرگ را آگاهانه انتخاب نمودهام.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
1363/12/20 حسین بسریا معروف به نادر مهدوی»