وصیت نامه شهید امیر لطفی

سلام ، لطفاً این وصیت‌نامه را با لبخند بخوانید

سلامی بزرگ محضر صاحب‌الزمان (عج) و روح پاک امام راحل (ره) و رهبر عالم تشیع و اسلام قائدنا آیت‌الله سید علی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) و روح پاک شهدای اسلام به‌خصوص سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین (ع) که جان ها هفته فدای آن بزرگوار ، این دنیا با تمام زیبایی ها و انسان‌های خوب مثل گذر است نه ماندن و تمامی ما دیر یا زود باید برویم ، اما چه‌بهتر که زیبا برویم . در هیاهوی زندگی متوجه شدم که چه دویدن‌هایی که فقط پاهایم را از من گرفت درحالی‌که گویی ایستاده بودم ، چه غصه‌هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد اما دریافتم که کسی هست که اگر بخواهد می‌شود وگرنه ، نمی‌شود . کاش نمی‌دویدم ، نه غصه می‌خوردم ، فقط او را می‌خواندم .

مادر جان سلام ، روح پدرم شاد

مادر گرامی ممنون ، بابت همه‌چیز ممنون ، ممنون که مرا بامحبت اهل‌بیت (ع) آشنا کردی

ممنون بابت تشویق‌های شما که هیچ‌وقت نگذاشت از راه اسلام و اهل‌بیت (ع) دور شوم ، مرا ببخش و حلال کن که نتوانستم فرزندی خوب و لایق برای شما باشم ؛ تمنا دارم از خداوند بزرگ بخواهید که این قربانی را نیز قبول کند زیرا هیچ راهی بهتر از این نیست و این را شما به من آموختید .

با خواهش و التماس از شما می‌خواهم که این شادمانی را با پوشیدن لباس سیاه ، غمگین و خراب نکنید زیرا لباس سیاه مختص ارباب بی کفن هست و بس و غم مخصوص حضرت زینب (س) و خواهش آخر اینکه مثل کوه باافتخار و سری بالاگرفته از این اتفاق خوب یاد کنید تا چشمان دشمنان کور شود .

و در آخر

من خودم را در حدی که بخواهم پندی یا نصیحتی داشته باشم نمی‌بینم ، ولی چند درخواست از جوانان هم‌وطنم دارم .

اول اینکه درهرصورت ممکن پشتیبان ولی‌فقیه باشند و بمانند چون مملکت اسلامی بدون ولی‌فقیه ارزشی ندارد.

به دختران مسلمان عرض کنم که حجاب حضرت زهرایی شما موجب حفظ نگاه برادران می‌شود ، به پسران مسلمان عرض کنم بی‌اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حفظ حجاب خواهران خواهد شد .

لطفاً سوره آل‌عمران آیه ۱۶۴ تا ۱۷۰ را قرائت کنید (بامعنی)

امیر لطفی فرزند پیر غلام اهل‌بیت (ع) محمدتقی لطفی

وصیت نامه شهید مهدی صابری

یاعلی اکبرلیلا؛
عشقت میان سینه من پاگرفته / شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دل ها را تو با گوشه نگاهی / حالا که کار عاشقی بالا گرفته
عمریست آقاجان دلم از دست رفته / پایین پای مرقدت مأوا گرفته
گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب / شش گوشه هم با نور تو معنا گرفته
از کودکی آواره روی تو هستم / دست دلم را حضرت زهرا گرفته
مانند جدت رحمة للعالمینی
حیف است دست خالی مرا را نبینی
امروز 3 شنه 5 اسفند 1393 مصادف با سالروز ولادت بانوی دمشق؛ عقیله بنی هاشم زینب کبری (س) دست به قلم شدم تا سیاه مشقی به نام “وصیت نامه” بنویسم.
خدایا!
خدای من ؛ خدای خوب و مهربانم…خیلی خیلی قشنگ تر و زیباتر از اون چیزی هستی که من با این سطح پائین معرفت و شناخت که اصلاً نداشته محسوب می شه ، فکر می کنم.
روسیاهم. روسیاهم که با 25 سال سن نتونستم تو رابطه ی عبد و معبودی اونجوری که باید و شاید وظیفه ی عبد رو به نحو شایسته و بایسته انجام بدم.
ازت ممنونم ؛ ممنونم که من رو انسان آفریدی ؛ انسانی مثلاً مسلمان و لایق شکر، فراوانتر محب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه وآله السلام…
ممنونم که دوران حیاتم رو تو این بازه ی زمانی قرار دادی و هم توفیقات و افتخارات خیلی خیلی زیادی ؛ نمونه اش حب شهزاده علی اکبر (علیه السلام) عنایت کردی.
الهی ؛ أنت رب الجلیل و أنا عبدک الذلیل… “خدایا ؛ من رو بپذیر”
برهمگان واضح و مبرهن است که وقتی شما مادر، پدر و خواهران عزیزم این دست نوشته را می خوانید من دیگر در بین شما نیستم!
می خوام کمی راحت تر و خودمانی تر بدون استرس و رودربایستی باهاتون صحبت کنم.
اول از همه شما پدر مهربونم؛
بابا، انصافاً به حالت غبطه می خورم. همیشه[ ناخوانا ] ازم جلوتر بودی. پدری رو در حقم تموم کردی و نشون دادی بهترین بابای دنیا هستی. دوستت دارم پدر. خدا می دونه لذت بخش تر از زمانی که دستت رو می بوسیدم و صورتم رو می بوسیدی تو عمرم نداشتم. و هیچ موقع از خودم بی نهایت متنفر نمی شدم الا وقتایی که دلت رو به درد می آوردم… منو ببخش بابا
مامان ، مامان ، مامان…
همین الآنش چقدر دلم برات تنگ شده! خدا می دونه. خیلی دوستت دارم. بیشتر از اون چیزی که فکر می کنی! قدرت رو ندونستم. حیف. تو دلم هزار تا حرف هست که تو این چند جمله و چند ورق جا نمی شن و اون حس و حالش رو هم نمی تونم با قلم برات توصیف کنم. مامان ؛ زیباترین موجود عمرم؛ قشنگ ترین کلمه عمرم؛ عشقم؛ نفسم ؛ همه وجودم ؛ دوستت دارم
…و امّا
روضه گوش دادم! مامان شما لباس مشکی تنم کردی و بردیم مجلس عزاداری! مدیونتم.
پدر شما لقمه حلال گذاشتی دهنم!ممنونتم…
روضه لب تشنه! روضه بدن ارباً اربا! روضه وداع! روضه گودال! روضه در! روضه پهلو! روضه سر بریده! همیشه هم آرزو داشتم این روضه ها همه به سرم بیان! خداکنه! یعنی می شه؟
رسیدن به سن 30 سال ؛ بعد از آقا علی اکبر(ع) برام ننگه! تن و بدن سالم داشتن بعد از آقا علی اکبر(ع) اصلاً نمی تونم تصور کنم! فرق سالم رو بعد از آقا علی اکبر(ع) نمی خوام! چقدر خوب می شه سر تو بدنم نداشته باشم چقدر جالب و رویایی و زیباست وقتی ارباب می آیند بالا سرم تن تکه تکه ام براشون آشنا باشه و با دیدن شباهت های تو بدن من و شهزاده علی اکبر(ع) یک کمی از اون غم و غصه بدن ارباً اربا تسلی پیدا کند! خدایا نگذار آرزو به دل بمیرم.
پدر و مادرم و خواهران گلم، صبر کنید. صبر صبر صبر!
خواهرای خوبم؛ حجاب حجاب حجاب!
مامان دوستت دارم
بابا دوستت دارم

بابا، مامان، سرتون رو جلوی ارباب و بی بی لیلا بالا بگیرین.
هزار تا مثل من نه که کل دنیا فدای یک نگاه ارباب به گل روی آقا علی اکبر (ع)
اینجوری تازه یک مقدار شبیه اهل بیت علیهم السلام شدید همتون.
براتون از خدا اجر جزیل و صبر جمیل می خوام.
یاعلی اکبر
سلام من رو به همه آشنا و در و همسایه برسونید!
سه شنبه 5/اسفند/1393

وصیت نامه شهید داود حق وردیان

اللهم صلّی علی محمد وآل محمد:
سلام و درود فراوان به ناجی انسانها و گستراننده ی عدل الهی قائم آل محمد(ص) امام زمان مهدی(عج) و سلام و درود بیکران به نائب بر حقش امید مستضعفان رهبر کبیر انقلاب اسلامی، بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران.
سلام بر امت شهید پرور و قهرمان ایران که عاشقانه و مخلصانه به فرمان روح خدا در راه الله مالها و جان های خود را در راه استقرار حکومت الله فدا می کنند و بزرگترین حماسه های تاریخ بشریت را ایجاد می کنند.
و سلام بر خانواده عزیزم که دین زیادی بر گردن من دارند .عزیزانم همه ی شمارا به تقوی در راه خدا و ترس از خدا وصیت می کنم. عزیزانم، امام عزیزم را تنها نگذارید و سخنان گوهربارش را گوش دهید و با دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی بجنگید و نگذارید سلاح من بر روی زمین بماند و به دست دشمنان اسلام بیفتد سلاح افتاده ام را به کف گیرید و با کفار و منافقین بجنگید که اسلام را زنده نگهدارید و از شهادت باک نداشته باشید که به فرموده مولایم امام حسین(ع):
مگر طفل شیرخوار از سینه مادرش می هراسد؟
اگر من از میان شما رفتم ناراحت نباشید .چه پیامبران و امامان معصوم ما خود را عاشقانه فدای اسلام کردند.در راه بر پا ماندن اسلام، اگر همه مردم هم بمیرند ، باز هم کم است ، چه رسد به قطره ای از این اقیانوس بیکران.
پدر و مادر گرامی، خواهران و برادر عزیزم و تو ای همسر مهربان و شجاعم در میان دشمنان برایم گریه نکنید که آنها شاد می گردند.با صبری والا دین خود را بر دهان یاوه گویان ضد اسلام بکوبید. مرا در کنار برادران شهیدم در تازه آباد رشت دفن کنید تا در کنار دوستان دیرینم آرام گیرم .باشد که خداوند رحمت خود را بر من تمام کند و مرا از شهدای اسلام قرار دهد.ان شاءالله.
همسر عزیزم، اسلام را با اعمال و اخلاقیات نیکو زنده نگهدار، و در راه خداوند متعال تلاش کن که خداوند بر تمام اعمال ما ناظر است .پس از من برای رضای خداوند متعال با کسی که شایستگی در درگاه الهی را داشت ازدواج کن و مرا حلال کن، من چیزی ندارم برای شما به ارث بگذارم جز این که شما را به تقوای الهی توصیه می کنم، باشد که خداوند از گناهان مان بگذرد. ان شاءالله.
ای کسانی که وصیت مرا می شنوید ، پشتیبانی کنید از روحانیت و اسلام و ولایت فقیه را تبعیت کنید و پشتیبانی کنید از ولایت فقیه و دولت جمهوری اسلامی ایران و برای سلامتی امام زمان (عج) و سلامتی امام خمینی ، نائب برحقش دعا کنید.
مادر عزیزم، شما خیلی بر من حق دارید و من شما را خیلی ناراحت کردم امیدوارم مرا ببخشید و حلالم کنید .یادتان نرود که حضرت فاطمه زهرا (س) نیز عزیز از دست داد ، حالا شما نیز در غم آن حضرت شریک هستید.صبر داشته باشید.
خواهران گرامیم ، شما نیز بسیار مهربان بودید و من نتوانستم جبران محبتهای شما را به جای آورم.مرا حلال کنید .و شما نیز به یاد حضرت زینب (ع) باشید که چه رنجها کشید. خداوند شما را صبر دهد.
برادر عزیزم، حمید جان، تو بودی که مرا با اسلام آشنا کردی و آن زمان که نماز بر من واجب نبود، نماز خواندن را به من آموختی و مانند یک معلم تربیت کردی. سلاح افتاده از دستم را برگیر و هدفم را دنبال کن، و مگذار اسلام تنها بماند.امام حسین (ع) در راه اسلام خون داده است.
همسر عزیزم، ای مهربان و تکمیل کننده ی ایمانم و گوشزد به کارهای نیک، اگر از من برایت فرزندی باقی بود وی را به اسلام مزیّن کن، و برای اسلام فدا کن.
پدر جان تو را به اسلام و اخلاق نیکو وصیت می کنم. امید آن است که خداوند تبارک و تعالی از تو بگذرد. از مادرم مواظبت کن.
وسائل جزئی مرا به همسر و برادر و مادرم می بخشم .هر چه صلاح دانستند ، بکنند. وصایع مرا انجام دهید و در راه استقرار حکومت الله در سراسر جهان بکوشید. و کوششتان در راه رضای خداوند تبارک و تعالی باشد.
بر افراشته تر باد پرچم خونین اسلام در سر تا سر جهان بر قرار باد حکومت قسط الهی در جهان به رهبری امام زمان (عج) درود بر امام خمینی نائب الامام زمان (عج)و رهبر کبیر انقلاب سلام بر امت شهید پرور شهیدای گلگون کفن اسلام.
*خدایا ، خدایا، تو را به جان مهدی (عج)، تا انقلاب مهدی (عج) ، خمینی را نگهدار*
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
داوود حق وردیان
۶۰/۱۰/۲۷َُ

وصیت نامه شهید حسین همدانی

سپاس خدای را که نعمت‌ها فراوان بر ما ارزانی داشت و فراوان شکر که در عصر خمینی (ره) حیاتمان قرار داد، همه پدران و مادران ما در آرزوی این دوران بودند و ندیدند اما ما دیدیم.

دوران احیای اسلام عزیز و عزتمندی ملت‌های مسلمان، مقاومت مجاهدان سپاه اسلام، عصر تحول و شکوه و عظمت در جهان اسلام، عصر بیداری ملت‌ها، عصر زوال طاغوت‌ها، عصر فروپاشی قدرت‌های استکباری و عصر برگشتن به خویشتن.

خدا را هزاران شکر به خاطر نعمت‌هایش، نعمت زندگی در هشت سال دفاع مقدس، زندگی با مجاهدینی که محبوب خدا بودند و میهمان خدا شده‌اند.

زندگی در کنار ملتی که خوش درخشیدند و در مقابل همه توطئه‌ها و فشارهای سنگین دشمنان تسلیم نشدند و مدل شدند، نمونه شدند در بین ملت‌ها که سرآمد همه آنها پدران، مادران، همسران و فرزندان شهیدان گرانقدر ما هستند.

چه افتخاری بالاتر از آنکه آزادگان ما و جانبازان ما و خانواده مقاومشان صبر را شرمنده کردند و 10 سال در اردوگاه‌های حزب بعث صفحه زرین بر تاریخ این ملت نگاشتند. جانبازان ما با تحمل دردهای فراوان حجت را بر ما تمام کردند که باید مقاومت را ادامه داد.

خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت‌ برخورداری از ولایت، ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع).

مگر می‌توان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت ولایت فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛ نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامه‌دهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنه‌ها و کمین‎ها عبور می‎دهد اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم.

بنده حقیر، حسین همدانی، شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می‎کنم که وظایف خودم را به خوبی انجام ندادم و بعضی موقع‎ها این نفس سرکش سراغ من می‎آمد و مرا گول می‎زد، وسوسه می‎شدم، نق می‎زدم، در درونم اعتراض ایجاد می‌شد اما خدا مرا کمک می‌کرد، متوجه می‌شدم، پشیمان می‌شدم، توبه می‌کردم و از خدا طلب عفو و بخشش می‌کردم و مرا می‌پذیرفت و این اواخر هم خیلی دلم هوای رفتن کرده بود.

خدا کند که در موقع جان دادن راضی باشد خدای مهربان و خودم به رحمت او امیدوار هستم نه به عملکرد خودم.

از همه دوستان و آشنایان حلالیت می‎طلبم، از امام و مولایم حضرت آیت‌الله‎العظمی سید علی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی و کوتاهی مرا ان‌شاءالله به لطف و بزرگواری خودشان ببخشند.

از خانواده شهیدان، جانبازان و آزادگان همیشه شرمنده بودم که نمی‌توانستم خدمتگذار خوبی باشم؛ مرا حلال کنند.

تشکر دارم از همسر عزیزم که همسنگر و همراه خوبی بودند، خداوند ان‌شاءالله این عمل شما را ذخیره آخرت قرار دهد و اما سفارش می‌کنم مثل گذشته بدهکار به انقلاب و نظام باشی نه طلبکار. قانع باش در مقابل کمبودها یا کم‎مهری‌ها صبر داشته باش و مراقب باش فضا سازان تو را ناسپاس نکنند، عشق به ولایت فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد.

فرزندانم را سفارش می‌کنم و تأکید بر حفظ ارزش‌های اسلام عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی که با حفظ ارزش‌هایش می‌توانند تأثیرگذار و مدل و الگو باشند، حجاب برتر بر شما واجب است رضایت پدر پیر شما با حفظ ارزش‌هاست. سعادتمندی و عاقبت به خیری شما را از خدای مهربان خواستارم.

برای خواهرانم و برادرم و فرزندان عزیزشان آرزوی سعادتمندی دارم، بسیار دوستان خوبی داشتم که یکایک آنها و زندگی با آنها همیشه در ذهن و خاطراتم ماندگار است و به این دوستی مفتخر هستم.

از همه آشنایان و دوستان می‌خواهم در صورت امکان یک روز برایم نماز و روزه به جای آورند؛ اگر ان‌شاءالله در آن عالم دیگر باز هم در کنار شما عزیزان باشم، جبران کنم!

هیچگونه بدهی ندارم و به کسی هم بدهکار نیستم، اما اگر کسی طلبکار بود بدهی را بدهید شاید یادم رفته باشد، به امید رحمت خدایم، خداحافظی با شما و طلب مغفرت بنده گنهکار حسین همدانی.
ا

وصیت نامه شهید محمدرضا بخشی

خدايا به من قلبي ده كه خود در آن جاي گيري و چشمي ده تا راهم را از كوره راهها دريابم. خدايا گناهكارم طلب آمرزش گناهانم را از تو مي خواهم زيرا كوله باري دارم پر از گناه است و هرچه احساس مي كنم مي فهمم كه گناهانم بيش از كارهاي ثوابم هست، خداوندا طلب عفو مي كنم زيرا تو توبه پذيري و بخشنده و رحيم و رحماني…
نزديك است از خوشحالي پرواز كنم چرا كه به جايي نشسته ام كه سينه آمريكا و دست پروردگار آن و سر دسته منافقين و كافران و صدام يزيد كافر را نشانه مي روم، خدايا بهترين لذت هاي آخرتي و دنيايي را به من عطا كن و آن بهترين لذتي را كه مي دهي بر عبادت كردن قرار بده،
ما تمام جوانان ايران بايد جواناني جنگجو باشيم تا هيچ ابر قدرتي نتواند نگاه بدي به اسلام بياندازند.
اي پدر و مادر گرامي انشاالله در جهان آخرت با رويي سفيد با علي (ع) و حسين (ع) و فاطمه و زينب كبري روبرو خواهيد شد و با سربلندي و افتخار و عذر موجه از اينكه فرزندت نداي حسين زمان (هل من ناصراً ينصرني) را لبيك گفت. فرزندي كه خون دل خورده اي و به اين رشادت رسانده اي و آرزوها داشتي ولكن در راه خدا فدا شد و اين افتخار توست اي مهربان مادر، شما را زياد دوست داشتم، هر چند كه از شما نافرماني زيادي كردم و در لحظه آخر خيلي از احساسات تو خوشحال شدم زيرا گفتي برو خدا به همراهت و اين موجب خوشنودي من شد.
اكنون كه اين نامه را مي نويسم به مرحله پرواز رسيده ام. خيال مي كنم سبكبار شده ام و اي برادرم كه
برادر خوبي برايت نبودم تو بايد پيام برادرت و برادران ديگر كه شهيد شده اند، به گوش ملتي محروم كه هستند، برساني و تو راه را بهتر مي داني، با عملت پيام مي دهي، با رفتار و كردارت پيام را مي رساني و با گفتار و شريعت حسين پدر و مادر را دلداري بده و راهم را براي آنها تشريح كني و هدف شهادتم، چرا و در چه راهي شهيد مي شويم.
وظيفه من و شما درحال و آينده چيست؟
و خواهرانم اينكه زينبي باشيد نه تنها به خواهرم بلكه به تمام خواهران ديني و مؤمنم زينب را به خاطر بياوريد او هم بهترين عزيزانش را دركربلا در راه خدا داد و چه قدر با استقامت در برابر دشمنان اسلام ايستاد و پيام حسين را به گوش مستضعفان رساند و شما بايد پيام شهيدانتان را به گوش مردم برسانيد
ولي اي دوستان صميمي و ارجمند از شهادت دوست كوچكتان ناراحت مباشيد و افتخار كنيد كه يكي از هم سنگرانتان به ياري اسلام شتافت زيرا درخت اسلام براي آبياري احتياج به خون دارد و شما با سربلندي بيشتر به كارهايتان ادامه دهيد و دقيق بينديشيد كه دشمن هر لحظه در كمين است شما جوانان اميدهاي آينده مملكت اسلامي هستيد و اسلام احتياج به شما دارد و اي دوستان و ياران دوران تحصيليم چيزي كه از شما مي خواهم فقط خط امام كه همان صراط مستقيم است ادامه دهنده راه شهيدان باشيد و خدا نكند كه شما دست روي دست گذاشته و در كوچه و خيابان با هدف باطل بايستيد و دل بسته به ظواهر پوچ و بي ارزش دنيوي گرديد، يا در خاك پنهان شويد. نمي دانم چه جواب خدا را خواهيد داد و هر چه بكوشيد كم است و از شما مي خواهم كه اسلام را نه تنها در يك مكان بلكه در سراسر جهان صادر نماييد.
اي مادر و اي پدر و اي خواهر و اي برادر و اي مسلمان پيام خونم را به همه برسانيد. به مردان به زنان به پيران به جوانان به بچه ها و همه و همه … چرا كه تشييع مكتب خون و شهادت است، آري فرياد مي كنم پيامم را چنين آغاز كن، شهادتم را به امام زمان و به نايبش امام خميني و تمام پدران و مادران شهيد داده بگو اي مسلمانان به خود آييد و دشمن را بشناسيد و بگوييد اگر چه گروه گروه شده اند اما يك هدف دارند و آن هم نابودي اسلام است.
مادرم به جوانان بگو شهادت افتخار جوانمردان است. تو اي جوان بكوش از اسارت دنيا برهي، به پدران بگو
فرزندان را علي گونه تربيت كنند و به مادران بگو كه شهيد پرور شوند و به خواهران بگو كه اي خواهر پاسدار عفت باش و بگو زينب گونه عمل كنيد و پيام برادران شهيدت را به گوش جهانيان برساني. چرا كه وظيفه تو سخت سنگين است و بگو به آنهايي كه خون شهيدان را به هيچ ميانگارند كه براي مطامع دنيا به ستيز بر خيزند و حمايت امامشان را فرو گذارند راهشان راه طاغوت است و جايشان دوزخ.
و در پايان حلاليت از پدر و مادر و دوستان و برادرانم مي طلبم، و در مورد جسدم، اگر به نراق رسيد بگذاريد برادران و دوستانم ببينند و چند لحظه بدون تابوت بيرون باشد تا همه ببينند و درسي باشد براي جوانان مسلمان و چگونگي شجاعت و شهامت را در يابند
جانباز و فدايي روح الله محمد رضا بخشي
1361/4/6